وقتی با اسامی و کتابهای شاهکار جهان روبرو میشوم، حس بدی بهم منتقل میشود!
آیا شما هم این حسوحال را تجربه کردهاید تا حالا؟!
هربار که استاد کلانتری از شاهکارهای جهان صحبت میکنند از خودم ناامید میشوم.
هزارانهزار کتاب شاخص و مهم در جهان هست که من حتی خیلیهایشان را به چشم ندیدهام.
مشخص نیست چند سال عمر کنم و چند جلد از این کتابها را فرصت کنم بخوانم.
البته این کمبود فرصت یک نوع بهانهجویی است.
اگر از کوچکترین فرصتها به نحو احسنت استفاده کنم خب کمی از تعداد کتابهای مطرح که نخواندهام هم کم میشود.
از این پس تصمیم دارم به خواندن کارهای شاخص نیز بپردازم.
خواندن از نویسندههای معاصر جهان و ایران بد نیست، اما خواندن متون کلاسیک هم مهم است.
کاش ذهن من هم؛ مثل این تصویر پر از کتابهایی بود که هرکدامشان حکم گنجینهای از طلا دارند.
2 پاسخ
حسرت من از ننوشتن این شاهکارهاست… .
هوفففف…
به قولی هرکی بامش بیش برفش بیشتر…
نوشتن این شاهکارها سالها تلاش مداوم میطلبد.
من برای خواندنش به مشکل کمبود وقت برخوردم، نوشتن که دیگه هیچ 🙁
موفق باشی عزیزدلم.