چقدر دیالوگهای بینظیر شازده کوچولو را دوست دارم.
آنتوان دو سنت اگزوپری؛ چه ایدههای نابی در ذهنش داشته که آنها را از زبان یک موجود خیالی، روباه، گل و… بیان کرده است.
چه دیالوگهای درخشانی در این بین شکل میگیرد.
یکی از این دیالوگهای فوقالعاده را امروز انتخاب کردم.
شازده کوچولو:
وفاداری یعنی چی؟!
روباه:
یعنی اگر توی سیارهات یک گل دیگر بود؛ تو عاشق گل خودت باشی!
وفاداری مقولهای است که جنسیت نمیشناسد.
خیلی از خانمها هستند که علیرغم مشکلات زیاد ازجمله اعتیاد؛ سالها به همسرانشان وفادار میمانند و زندگی را رها نمیکنند.
یا مثلا خانمی که همسرش فوت میکند ممکن است تا سالها بعد مجرد باقی بماند.
یا در مورد مردان هم میتواند این مسئله صادق باشد.
اگر در زندگیمان شخصی هست که در کنارش حال خوبی را تجربه میکنیم، چرا باید چشممان بهدنبال شخص دیگری باشد؟!
اگر یک دشت پر از گل هم دیدیم تمام حواسمان معطوف به گل با طراوت و زیبای خودمان باشد.
از نظر من؛ وفاداری یعنی اینکه در همه حال، فکر و ذهنت مشغول به کسی باشد که متعلق بهتوست نه دیگران!