آیا تاکنون برایتان اتفاق افتاده که یک مطلبی، بهذهنتان بیاید اما سرگرم کاری دیگر شوید و بهکلی آن موضوع را فراموش کنید؟!
این موضوع برای من زیاد پیش آمده است.
مثلا تجسم کنیم در همین لحظه، یک متن در ذهن من شکل میگیرد، اما من مشغول به تایپ پست در سایت هستم.
به خودم میگویم: بذار این پست رو تموم کنم بعدش میرم اون متن رو مینویسم!
با انجام همین سهلانگاری بهظاهر کوچک، آن متن را بهراحتی از دست داده و میسوزانم!
بعد از به سرانجام رساندن پست، هرچه فکر کنم بهیاد نخواهمآورد که آن متنی که تا دقایقی پیش در ذهنم حضور داشته است، چه بوده است؟!
اصلا پیرامون چه موضوعی بود؟!
یک ایده بود یا یک شعر و متن؟!
اگر در آن لحظه؛ یک دفترچه یادداشت، یا حتی یک تکه کاغذ بهدردنخور، در کنار دستم قرار داشت و آن متن را مینوشتم دیگر به این مکافات نمیافتادم!
یادداشتنویسی باعث میشود که نکات یا ایدههایی که به ذهنمان میرسد را از دست ندهیم.
روزانه مغز ما پر میشود از اطلاعات مختلف.
وقتی که یک نکتهای بهذهنمان میرسد و فکر میکنیم ارزش پرداختن دارد، بهتر است در همان لحظه سریع به یادداشت کردن بپردازیم و بعد سر فرصت آن را پرورش دهیم.
یا یکدفعه بهیاد میآوریم یک نکتهی مهم را به کسی بگوییم.
اگر سریع به یادداشت کردن نپردازیم و آن را پشت گوش بیاندازیم؛ احتمالا باید قید آن نکته را بزنیم چون بعید است دیگر یادمان بیاید اصلحرفمان چه بوده است!
گاهی برای من پیش آمده که در خواب بودهام ناگهان؛ یک شعر یا متن بهذهنم آمده است.
ولی من برای یادداشت آن، مقاومت کرده و از جا بلند نشدهام.
و به امید اینکه صبح روز بعد آن نکته را یادم هست، به خوابم ادامه دادهام.
غافل از اینکه صبح هرچقدر فکر کردم و به مغزم فشار آوردم حتی یک کلمه نیز؛ از آن متن، بهیاد نیاوردم.
در چنین موقعیتی است که بر خودم لعنت میفرستم و میگویم:
کاش همان لحظه بلند میشدم؛ حتی شده با خطِ خرچنگقورباغه آن را یادداشت میکردم و مجدد میخوابیدم!
دفترچه یادداشت میتواند همیشه و همهجا کمککننده باشد.
در دنیای امروز ما، دیگر نمیشود چندان به ذهن خود اعتماد کرد.
آنقدر حجم اطلاعاتی که وارد مغزمان میکنیم زیاد است که دیگر حافظه یاری نمیکند.
آنوقت است که در این بین؛ بخش زیادی از مطالبِ خوب هدر میرود.
پس برای جلوگیری از چنین پیامدهای ناگواری؛ بهتر است درکنار دستمان دفترچه یادداشت یا کاغذ بگذاریم.
تا اگر مطلبی به ذهنمان رسید در جا، آن را یادداشت کنیم و بعد به انجام کار دیگری مشغول شویم.
بدینصورت دیگر نگران هدر رفتن یک متن یا موضوع مهم دیگری نخواهیم بود.
و خیالمان راحت میشود که آن را یادداشت کردهایم و سر فرصت به آن مراجعه میکنیم.
2 پاسخ
آه شقایق جان امان از این ذهنهای ماهیگلیطور ما آدمیزادها.
به خدا که با پوست و استخوان این مصیبت را تجربه کردهام.
اصلا به گمانم ما دچار زیادی فهمیدن شدهایم. ما زیادی به این مغز اطلاعات میدهیم و توقع بازدهی بالا را داریم.
همین دیشب از بس اخبار را به مغزم خورانده بودم که رسما خوابیدن را فراموش کردم. در حالی که ناسزا میگفتم از جایم بلند شدم و با چشمانی نیمهباز آن آشغالهای ذهنیام را روی کاغذ آوردم بلکه آرام شوم.
همینطوره واقعا محدثه جان.
ما زیادی به مغزهایمان فشار میآوریم و از آن کار میکشیم.
گاهی هوس میکنم کرکرهی مغزم را پایین بکشم، بدون هیچ فکر و دغدغهای فقط زندگی کنم.