چگونه ممکن است؟!

همیشه این پرسش برایم مطرح بوده است که چگونه انسان‌ها با شکستن دل یکدیگر راحت به زندگی‌شان ادامه می‌دهند؟!

یعنی واقعا یک درصد هم عذاب‌وجدان به‌سراغشان نمی‌آید؟!!

بحث شکستن یک دل است نه یک دست لیوان؛ که اگر یکی شکست، ۵ عدد دیگر جایگزین داشته باشد!!

هر شخصی یک دل دارد که ممکن است در زندگی‌ بارها بشکند.

اما آن فرد، هرگز فراموش نخواهد‌کرد که چه کسانی به او آسیب رساندند.

 

 

کاش کمی با هم مهربان‌تر باشیم.

کاش به‌جای آزار رساندن به‌هم، برای بهتر شدن حال دیگران قدمی هرچند کوچک برداریم.

 

گاهی تلنگر لازم است تا به‌خودمان بیاییم.

 

چند روز در زندگی‌مان، حواسمان به این موضوع بوده است که کسی را آزار ندهیم و دلش را نشکنیم؟!

چند روز در کل زندگی‌مان، قبل از حرف زدن فکر کرده‌ایم که هر حرفی را به‌زبان نیاورده و به دیگران زخم‌زبان نزنیم؟!

 

گاهی لازم است با خودم این نکات را یادآوری کنم؛ تا شاید بتوانم نسبت به دیروز، انسان بهتری باشم.

همین که ببینم در بهتر شدن حال یک نفر نقش داشته‌ و دلی را نشکسته‌ام درواقع یعنی آن روز را زندگی کرده‌ام.

 

چه تضمینی هست که فردا زنده باشیم تا بدی‌هایمان را جبران کنیم؟!

اصلا چرا باید بدی کنیم، که نیاز به جبران داشته باشیم؟؟!!!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *