هر چه حاشیهها و تنشهای روزمان کمتر باشد، روز بهتری را تجربه خواهیم کرد.
روزی را در ذهنتان تصور کنید که از ابتدای صبح اینگونه آغاز شود:
بحث با همسایهای که ماشینش را در پارکینگ، طوری پارک کرده است که شما امکان حرکت دادن ماشینتان را ندارید!
درگیری لفظی با راننده تاکسیای که یکدفعه جلوی شما میایستد تا مسافرش را پیاده کند!
بهمحض تحویل ماشین از کارواش؛ هنوز ده قدم جلوتر نرفتهاید، قطرات باران بر شیشهی ماشین میریزد و آن را کثیف میکند!
و…
در چنین حالتی مغز مدام در برابر اخبار و حاشیههای منفی قرار میگیرد.
تا پایان روز حال خوبی با این اعصابخردیهای ذکر شده یا نظیر آنها، میتوانید داشته باشید؟
اگر کمی بر اعصابمان مسلط شویم و با هر مسئلهی کوچکی خودمان را آزار ندهیم قطعا روز بهتری را سپری خواهیمکرد.
بعضی مسائل از دست ما خارج است؛ مثلا بارش ناگهانی باران، خراب شدن بیموقع ماشین یا موتور و…
این مشکلات ممکن است در هر زمانی رخ دهد.
اما آیا بهتر نیست که ما انرژی منفیای که به درونمان تحمیل میشود را مدیریت کرده و بر شدت آن نیفزاییم؟!
حرص خوردن و اذیت کردنمان چه سودی دارد؟!
این حرفها در وهلهی اول تلنگری است به خودم، و بعد هر شخصی که مثل من با مسائل پیشپاافتاده خودش را آزار میدهد.
من اما تصمیم دارم که دیگر دست از شکنجه دادن خودم بردارم!
وقتی اتفاقی میافتد نگرانی را نیز همراهش میآورد، دیگر چه نیازی است که من با فکروخیال مضاعف، زندگیام را تلختر کنم؟!
گاهی برایم پیش آمده است که از شدت استرس، شب تا صبح نخوابیدهام.
وقتی مسئلهای رخ میدهد؛ انسان باید برای حل آن، تلاش کند نه اینکه با پروبال دادن به مشکلات برای خودش غولی بزرگ بسازد!
من تصمیم گرفتهام که دیگر نگرانیها و استرسهایم را کنترل کنم.
هیچ مشکلی نیست که در دنیای امروز راهحلی برای بهبود آن نباشد.
همهچیز یک راهحلی دارد جز مرگ، که دیگر از دست هیچکس کاری ساخته نیست!
هرچه حاشیههای زندگی را کاهش دهیم، متن آن، که لذت بردن از زندگی است پررنگتر خواهد شد.
امروز را خوب زندگی کنیم، شاید فردایی نباشد…
پس؛ نگرانی و استرس بیخود، ممنوع❌⛔