انسانها همیشه نمیتوانند سکوت کنند و رفتارهای زشت دیگران را نادیده بگیرند.
صبر آدمها، یک حد و اندازهای دارد.
یک روزی میرسد که بالاخره کاسهی صبر هر کسی لبریز شود.
تحمل کردن رفتارهای بد، دیدن دوروییها و… از جمله عواملی است که میتواند چنان ما را خشمگین کند که سکوتمان را بشکنیم.
گاهی پیش میآید که ما کاری به کار دیگران نداریم و هیچ بیاحترامی به کسی نکردهایم.
اما ناگهان رفتاری را از جانب شخص دیگری میبینیم که یک لحظه میمانیم که دلیل این رفتارش چیست؟!
گاهی انسانها هرآنچه که میشنوند به خودشان میگیرند و عکسالعمل نشان میدهند، درحالی که ممکن است طرف مقابل اصلا هیچ قصد و قرضی نداشته باشد!
گاهیاوقات افراد ممکن است که یک حرف معمولی را انقدر برای خودشان بزرگ کنند که از دل آن یک دعوا و بحث بزرگ بیرون بکشند!
بحثی که فقط روابط را سرد و کدورتها را بیشتر میکند.
کاش قبل از اینکه شروعکنندهی یک دعوا باشیم، فکر کنیم که اصلا روی صحبت دیگران با ما بوده است یا نه؟!
اگر روی صحبتشان با ما بود که با رعایت ادب مسئله را توضیح داده و از خودمان دفاع میکنیم.
اما اگر کوچکترین ارتباطی به ما نداشت بهتر است که نه قیافه بگیریم و نه بد صحبت کنیم!
درواقع در چنین حالتی ما باید شرمنده شویم، نه اینکه باز هم به رفتارهای زشتمان ادامه دهیم.
چهلزومی دارد وقتی که دو نفر با هم درحال مکالمهاند؛ ما (پابرهنه) به وسط حرفشان بپریم و با لحن زشتی بهجای شخص دومِ آن گفتگو جواب بدهیم؟!
بهتر نیست که بر زبانمان قفل بزنیم و در حرف دیگران دخالت نکنیم؟!
اگر در مقابل برخورد زشت ما، دیگران سکوت میکنند این نشاندهندهی شخصیت خود آنهاست!
راستی این نکته را نیز باید درنظر گرفت:
صبر که لبریز شود؛ حرفهای تلنبار شده روی دل افراد بیرون میریزد و همچون سیل، ممکن است که آبرویمان را برای همیشه بشوید و با خودش ببرد.
شخصی هم که آبرو نداشته باشد کمکم از چشم همه خواهد افتاد!
اگر در مشکلات و سختیها نمیتوانیم دردی از دیگران دوا کنیم حداقل روی زخمهایشان نمک نپاشیم و دردشان را مضاعف نکنیم!
این ما هستیم که تعیین میکنیم دیگران چگونه با ما رفتار کنند.
پس اگر نحوهی صحبت کردن و عکسالعمل دیگران را نمیپسندیم ابتدا باید به رفتارهای خودمان رجوع کنیم.
شاید شاهکلید همهی مشکلات همین باشد:
هر عملی، عکسالعملی دارد.