شازده‌ کوچولو

امروز می‌خواهم از کتاب شازده کوچولو صحبت کنم.

البته می‌دانم که تاکنون چندین مرتبه، بخش‌هایی از این کتاب را نقل کرده‌ام و بعد یادداشتی درباره‌ی آن نوشتم.

اما با این اوصاف باز هم این کتاب برایم تازگی دارد.

درواقع نویسنده آنقدر منظورش را زیبا مطرح کرده است که من واقعا شیفته‌ی آن شده‌ام.

کتابی که درعین این‌که در ذهن تصویر می‌سازد، جمله‌به‌جمله‌ی آن شاید حرف دل همه‌ی ما باشد.

 

وقتی که این کتاب را ورق می‌زنی در ذهنت ممکن است بارها از این قبیل جملات تکرار شود:

– وای دقیقا!

– آخ گفتی!

– حرف دلمو زدی، دمت گرم!

– و…

 

این کتاب ظاهرا برای نوجوانان نوشته شده است!

اما برای من که ۲۰سال و اندی تجربه‌ی زیستن دارم، شاید این کتاب خیلی بیشتر از یک نوجوان جذاب باشد.

تجربه‌ی زندگی یک نوجوان اندک است و احتمالا برخی از مباحث شازده کوچولو برایش قابل لمس نیست.

پس ممکن است که سرسری از روی جملات عبور کند.

یک نوجوان ممکن است که درک درست و کاملی از وفاداری، عشق و علاقه، تنهایی و… نداشته باشد.

اما یک شخص بزرگسال، تقریبا تمام این مفهوم‌ها را می‌فهمد.

 

من این موضوع را از زبان چندین نوجوانان شنیده‌ام، پس این حرف‌هایم را با استناد به آن‌ها می‌گویم نه از روی حدس و گمان احتمالی!

 

شاید اگر من نیز این کتاب را در سن کمتر خوانده بودم، به این میزان دوستش نمی‌داشتم.

شاید تعجب کنید که این کتاب حرف پیچیده‌ای ندارد، پس چرا من انقدر به آن علاقه‌مند هستم!

دقیقا دلیل علاقه‌‌ی من، همین موضوع است.

بیان حرف‌های ساده ولی عمیق از زبان شخصیت‌هایی از جمله روباه، گل رز و… است که تا این حد در من اشتیاق ایجاد کرده است که بارها دلم هوس خواندن مجدد آن را کند.

هر کدام از این اشخاص، مکان‌ها و… نماد چیزی است.

 

در ادامه به بخشی از این نمادها اشاره خواهم کرد:

شازده کوچولو:

نماد خالص بودن و داشتن ذات پاک انسانی در فاصله گرفتن از دنیای خاکی می باشد.

 

روباه:

نماد دوستی، دوست داشتن و علاقه می باشد.

 

گل سرخ (رز):

نماد مسئولیت و اصل زیبایی است. در این داستان توجه به ظاهر زیبا مهم نبود بلکه توجه به اصل زیبا مهم بود زیرا اصل و باطن انسان است که از چشم ها پنهان می‌باشد.

 

گوسفند:

نماد یک سیاره‌ی مشابهِ زمین برای زندگی کردن می‌باشد که ممکن است خطرناک باشد و یا نماد افراد نادان و جاهل.

 

آدم بزرگ‌ها:

نماد باورها و آرزوهایی است که فراموش شده‌اند و افرادی که با گذشت زمان فقط به ظاهر اهمیت می‌دهند و اصل و باطن را فراموش کرده‌اند.

 

اگر تابحال این کتاب را نخوانده‎‌اید؛ امتحانش کنید، شاید شما هم دوستش داشته باشید!

 

پ.ن:

این کتابی که من دارم، برای نشر داریوش است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *