شما چقدر سعی میکنید که حرف و عملتان با هم یکی باشد؟!
متنفرم از رفتار اشخاصی که در ظاهر قربانصدقهات میروند اما پشت سرت بدگویی میکنند.
در ظاهر طوری رفتار میکنند که هیچ اختلافی با شما ندارند؛ اما تا از شما جدا میشوند هرچه گفته یا نگفتهاید را ۱۰۰۰ برابر کرده و به همسرشان یا دیگران افراد منتقل میکنند.
آن فرد دوم هم که از همهجا بیخبر فکر میکند واقعا هرچه میشنود حقیقت است!
خدا نیاورد روزی را که حرفها به شما منتقل شود!
آنوقت است که چهرهی واقعی آن شخص که برایت نقش بازی میکند را میبینی.
من معتقدم اگر قرار است با کسی بد باشم؛ بد بودنم را علنی کنم نه اینکه مقابلش طوری رفتار کنم که دوستش دارم، اما درباطن پشتش صفحه بگذارم و برای دیگران از او غول بسازم!
من ترجیح میدهم که رفتارم با حسوحال درونیام یکی باشد.
بهبیانیدیگر نقش بازی کردن را اصلا دوست ندارم.
اگر رفتار دیگران با من دوستانه و محترمانه باشد من نیز با او گرم میگیرم.
اگر هم چندین بار رفتاری بد و دور از ادب از کسی ببینم که باعث آزارم شود، کمکم از او فاصله گرفته و درصورت دیدنش طوری رفتار میکنم که بود و نبودش برایم فرقی ندارد.
گاهی خوبی کردن زیاد به بعضیها، خیانت به زندگی و قلب خود توست.
من از این موضوع اکثر اوقات ضربه خوردهام.
برای بعضیها چنان از جان مایه گذاشتم که گاهی خانوادهام نیز شاکی شدهاند.
اما خب من آن زمان نمیدانستم که آن شخص چقدر میتواند دورو باشد!
اما اکنون فهمیدهام و دیگر مثل قبل رفتار نخواهم کرد.
برخی از آدمها تا وقتی که برایشان منفعت داری دوستت دارند.
مدام زنگ میزنند.
با تو درد دل میکنند.
طوری حرف میزنند که انگار جزئی از وجود خودشان هستی!
اما کافی است که با همین فرد؛ یکبار برخلاف میلش رفتار کنی یا یک کلمه حرف بزنی، چنان عوض میشود که دیگر باور نمیکنی او را میشناختی!
با خودت فکر میکنی که این آدم واقعا همان کسی است که قبلا میگفت خیلی دوستت دارد و برای شادیات هر کاری میکند؟!!
در چنین مواقعی باید به او بگویی:
عزیزم نیازی نیست که من را شاد کنی، همین که باعث ناراحتیام نشوی و آرامشم را بهم نزنی، لطف بزرگی در حقم کردهای!
من معتقدم که، وقتی حرفی را میزنیم، واقعا به آن باور داشته باشیم.
نه اینکه برای عزیز کردن خود در دل دیگران یک جملهای را الکی و طوطیوار تکرار کنیم.
حرفی که میزنیم درصورتی ارزش دارد که به آن عمل کنیم.
وگرنه حرف زدن که راحت است.
وقتی زمان طوری پیش میرود که نوبت عمل کردن به حرفها فرامیرسد، اکثرا فراموش میکنند که چه گفتهاند!
و اینجاست که ۱۰۰ درصد برخلاف آنچه بهزبون آوردهاند رفتار میکنند!
اگر حرفی را نمیتوانیم عمل کنیم و به آن باور نداریم، نگوییم خیلی بهتر است.
چون بعدها همان حرف، ممکن است بشود سیخی در قلب دیگران.
افرادِ دیگر، ممکن است ندانند که ما عادت کردهایم که فقط قشنگ حرف بزنیم و قشنگ عمل کردن را نیاموختهایم!
پس بهتر است ادعای خوب بودن را کنار بگذاریم و حرفی را بهزبان نیاوریم که آن را قبول نداریم.
آنوقت است که دیگران با دیدن رفتار متناقض ما میشکنند و کمکم از ما متنفر خواهند شد.