با دیدن این تصویر، بهیاد کتابی افتادم که از خواندنش غرق لذت شدم.
بالون مهتا، نوشتهی جعفر مدرس صادقی.
این چندمین کتابی بود که از آقای مدرس صادقی میخواندم.
در این کتاب؛ نویسنده برای تعریف کردن یک ماجرا، تخیلش را هم وارد داستان کرده است.
مدرس جعفری آنقدر ماهرانه از تخیلش حرف میزند که خواننده شگفتزده میشود.
خواننده باور میکند واقعا بالونی وجود دارد که مهتا، هر لحظه در هرکجا از دنیا بخواهد میتواند آن را به پرواز درآورد!
من این کتاب را خیلی پسندیدم.
استاد کلانتری پس از آن که متوجه شدند سبک نوشتههای مدرس صادقی را دوست دارم، این کتاب را به من پیشنهاد دادند.
وقتی آن را تهیه کردم و خواندم، شگفتزده شدم که یک نویسنده چقدر ماهرانه میتواند با تغییر زاویهدید تفاوت چشمگیر بین داستانهایش ایجاد کند.
مثلا کتاب گاو خونی با زاویهدید اول شخص و بصورت خاطرهنویسی نوشته شده است اما بالون مهتا با زاویهدید سوم شخص نگاشته شده و از بالا به ماجرا پرداخته است.
ممکن است نثر او ساده باشد اما بقول استاد کلانتری، اصلا نخنما و بیمایه نیست.
همین موضوع هم هست که در من علاقه ایجاد کرده است تا دیگر کتب او را تهیه و مطالعه کنم.
در آخر من نیز به شما پیشنهاد میکنم تا از این نویسنده حداقل یک داستان بخوانید.
شاید خوشتان آمد!