امروز اولین جلسه از سمپوزیوم توسعه فردی برگزار شد.
علیرغم نخوابیدن دیشبم، دوست داشتم که آنلاین سر کلاس حضور داشته باشم.
اندکی تب داشتم و چشمانم کمی میسوخت.
گوشی را برداشتم و وارد لینک دوره در اسکایروم شدم.
۵ دقیقه مانده بود تا شروع رسمی کلاس.
فکر میکردم که استاد هنوز نیامده باشد!
اما در کمال ناباوری دیدم او با صورتی خندان و کتوشلوار پوشیده، مقابل دوربین قرار گرفته و درحال صحبت کردن است.
راستش را بخواهید گاهی با خودم فکر میکنم استاد کلانتری، فرا زمینی است!
تا حالا سابقه داشته که او تا دیروقت در اینستاگرام لایو برگزار کرده و صبح روز بعد، ساعت ۷ با ظاهری مرتب و خندان سر کلاسهایش حاضر شده باشد!
این حجم از شیفتگی برای صحبت کردن از نوشتن در وجود استاد، برایم خیلی جالب است.
همین جنون نوشتن در اوست که به ما، هنرجوهایش هم انگیزه میدهد که انقدر پیگیرِ کلاسها و دورههایش باشیم.
بگذارید با شما صادق باشم!
من نمیخواستم این بار در سمپوزیوم شرکت کنم.
چون بیدار شدن آن وقت صبح؛ برای منی که شب زودتر از ساعت ۲-۳ نمیخوابم، کمی دشوار است.
اما خب، آنقدر از کلاسها حسوحال مثبت میگیرم که باز هم نتوانستم مقاومت کرده و خودم را برای ثبتنام نکردن توجیه کنم!
خب بازگردم به بحث اصلی.
استاد ابتدا کمی از شیوهی کار در این دوره توضیح داد و بعد اولین مبحث سمپوزیوم توسعه فردی را آغاز کرد.
بحث امروز، تلاش برای خنده و خندیدن در شرایط نگرانی و تنش بود.
اینکه در زندگیمان برای کاهش تنشها، بجای زجر دادن و ناراحت کردن خودمان، سعی کنیم بخندیم.
در ابتدا شاید کمی مسخره بهنظر بیاید ولی کمی که بگذرد دیگر یک عادت میشود.
این که در مواقع بحرانی برای خوب نگه داشتن حال خود و کاهش نگرانیهایمان کاری بتوانیم انجام دهیم، پیشنهاد بدی نیست.
البته عملی کردن این موضوع چندان آسان نیست ولی کمکم در وجودمان نهادینه میشود.
منظور از خندیدن ابدا مسخره کردن دیگران نیست چون در آنصورت از شدت تنشها کاسته که نمیشود هیچ بر آن افزوده نیز خواهد شد.
در چنین مواقعی، شوخی و خنده تنها راهی میشود برای گذر از تنشی که بوجود آمده است.
ضربالمثل معروفی هست که میگوید:
«خنده بر هر درد بیدرمان، دواست!»
واقعا هم همینطور است.
استاد در اسلایدها یک جمله از نورمن کوزینس نقل کرده بود که برایم جالب آمد:
خنده دویدن درونی است.
بعد از دویدن انسان حس و حال خوبی را تجربه میکند نه؟!!
خندیدن هم میتواند روح و جسم را تازه و از شدت استرسها بکاهد بقدری که بطور کلی آن بحث ناراحتکننده را فراموش کنیم.
احتمالا برایتان پیش آمده که با خندهی دیگران شما هم به خنده افتاده باشید!
یا با شنیدن یک جوکِ بهظاهر مسخره، تا مرز جاری شدن اشک از چشمانتان پیش رفته باشید!
یا مقابل آینه ایستاده، به خودتان لبخند زده و حالت خندهدار به صورتتان گرفته باشید!
اینها راهحلهایی است که باعث میشود تنشها را کنترل کنیم.
بحث امروز با این که ظاهرا نکتهای پیش پاافتاده بود، اما تذکری بجا بود تا بتوانیم از اضطراب و نگرانیهایمان کم کرده و لحظات زندگی را به خوبی مدیریت کنیم.