۱۴ تیر روز قلم نامیده شده است.
این روز را به همهی دوستان عزیزم که دستی بر قلم دارند و در تلاشند تا دنیا را جای زیباتری برای زندگی کنند، تبریک میگویم.
اگر نویسندهها نبودند اکنون، شاهکارهای جهان وجود خارجی نداشتند.
اگر نویسندهها نبودند هیچ داستانی نبود که شبها پدرومادرها برای کودکانشان بخوانند.
اگر نویسندهها نبودند آگاهی ما در این سطح نبود.
اگر نویسندهها نبودند هیچ اثری نبود تا با خواندنش برای لحظاتی مشکلاتمان را فراموش کنیم.
اگر نویسندهها نبودند، هیچ داستانی در دنیا نوشته نمیشد.
بعضیها میگویند این همه کار، آخه نوشتن؟!
آنها احتمالا طعم خلق اثر را نچشیدهاند که از این قبیل حرفها میزنند.
آنها تلاشهای ما را نمیبینند بلکه فکر میکنند با این کار فقط وقتمان را هدر میدهیم!
برای من که این حرفها مهم نیست زیرا من تمام زندگیام را وقف نوشتن کردهام و از انجام آن لذت میبرم.
زمانی که درحال نوشتن رمانی در اینستاگرام بودم، شخصی در چشمانم خیره شد و با وقاحتی مثالزدنی گفت:
«شقایق اینارو از خودت درمیاری مینویسی؟!»
در ذهنم دنبال کلمات میگشتم تا محترمانه جواب سوال زشتش را بدهم.
لب باز کردم و گفتم:
« آره عزیزم، همشو خودم و با استفاده از مغزم مینویسم! وگرنه این که بخوام داستان یکی دیگه رو بردارم به اسم خودم بذارم اصلا اخلاقی نیست!»
لبخند ژکوندی زد و در ادامه حرفم گفت:
«صبر کن بذار ازدواج کنی، انقدر مشکلات دور و برتو بگیره که دیگه نتونی حتی یه متن کوتاه بنویسی!»
خونم به جوش آمده بود اما نمیخواستم نشان دهم عصبی شدهام.
پس لبخند عمیقی زدم و گفتم:
«همهچیز برمیگرده به مدیریت زندگی و اولویتها. برای من نوشتن در اولویت همهی کارهامه مخصوصا ولگردی توی فضای مجازی یا مدام عکس گرفتن از غذا و… یعنی یهجورایی از این کارا متنقرم و معتقدم که اینجور رفتارها نشوندهندهی عقده آدمه!»
با همین چند جمله نسخهاش را پیچیدم و برای همیشه زبانش را کوتاه کردم.
وقتی هنر و ظرفیت انجام یک کاری را نداریم سعی کنیم دیگران را بخاطر موفقیتشان تشویق کنیم نه اینکه با حسادت کردن، چهرهی خودمان را بهگند بکشیم!
در پایان باز هم این روز را به همهی اهالی قلم تبریک و تهنیت عرض میکنم😍😉