گاهی باید روی بعضی از چیزها خط بکشی تا دیگر تکرارشان نکنی.
مثلا اشتباهات خانمانسوزی که در زندگیات کردهای.
اشتباهات؛ نتیجهی تصمیمگیریهای شتابزده و بیفکر ما در یک لحظه است، پس دیگر هیچوقت نباید تکرارشان کنی.
گاهی باید دور بعضی چیزها را پررنگ خط بکشی تا هیچوقت فراموششان نکنی، مثل لحظهای که امیدی به زندگی نداشتی اما ناگهان خدا دستت را گرفت.
این مواقع همیشه باید در ذهنت باقی بماند و بعنوان انگیزه به آنها بنگری تا اگر روزی حالت خوب نبود با رجوع کردن به آنها سرپا ذوق و شوق شوی.
گاهی نیز باید زیر بعضی چیزها خط بکشی تا یادت نرود که چه لحظاتی را گذراندی.
مثل خط کشیدن زیر اسم کسانی که حضورشان در برههای از زمان بقدری برایت آزاردهنده بوده است که دیگر تحت هیچ شرایطی نباید اجازه دهی به تو نزدیک شوند.
این افراد ظاهرا دوست هستند اما بهوقتش از دشمن هم خطرناکتر میشوند.
و احتمالا بعد از مدتی تو محکوم میشوی که سرپا ایرادی و آنها عاری از هر مشکلی!!
باز گُلی بهجمال دشمن!
حداقل از ابتدا تکلیفت مشخص است که میخواهد به هر بهانهای تو را زمین بزند نه مثل افراد دوستنما که فقط تظاهر میکنند.
پس همیشه این نکات را با خودت تکرار کن تا فراموش نکنی!
گاهی فراموش کردن بعضی مسائل در زندگی باعث میشود از یک سوراخ چندین بار گزیده شوی.
و این یعنی؛ غفلت کامل خودت در برابر دشمن قسمخوردهات که چشم دیدن موفقیت و حال خوبت را ندارد.
2 پاسخ
دقیقا. عالی بود. موفق باشید.
سپاس، همچنین شما دوست عزیز.