امید بزرگترین گمشدهی این روزهای زندگی من و همنسلهای من است.
همیشه به ما آموختهاند صبر کن تا روزهای خوش زندگی از راه برسند!
ولی هرچه بیشتر صبر کردیم کمتر نتیجه گرفتیم!
کاش روزهای خوب زندگیمان بیشتر میشدند، اما در کمال تاسف آینده مقابل چشمانمان جان میدهد و کاری از ما ساخته نیست.
عزیزانِ دل(!!!) در جایجای این مرزوبوم تصمیماتی برایمان اتخاذ میکنند که دیگر کشورها مینشینند و به وضع بیسروسامانِ ما میخندند.
بازگشت به عقب تا کجا؟!
حالِ کسی را دارم که درحال سقوط به قعر یک درهی عمیق است اما کفِ آن را نمیبیند و نمیتواند پایانی برای سقوطش تعیین کند.
ناامیدی در جامعه موج میزند.
دیگر اثری از نشاط در چشم مردم نمیبینیم.
مثلا امروز عید غدیر است اما شادیای در بین مردم به چشم نمیخورد.
مردمانِ ایران با اخباری که میشنوند، تصورشان از روزهای آینده مبهم و سیاهتر میشود.
بهراستی میخواهید با این کشور و مردمش چهکنید؟!
دیگر بلایی هست که شما سر مردم نیاورده باشید؟!
دیگر صبر کردن برای رسیدن روزهای بهتر فایدهای ندارد.
حالوروز امروزِ ما، نتیجهی صبر کردنها و سکوتهای دیروز ماست!
کاش اندکی هم بهفکر این مردم بودید نه فقط پر کردن جیبهای خودتان!