روزهی سکوت گرفتهام.
سکوتی که هیچکس نمیتواند معنایش کند.
سکوتی از جنس کلافگی
سکوتی مالامال از بلاتکلیفی
سکوتی از قضاوتهای بیاساس آدمها
سکوتی از گرگصفتانی که در لباس برهها درحال دریدن دیگرانند
سکوت، پر از فریادهایی است که هیچگاه شنیده نخواهد شد.
سکوتِ من، ترجمهی تمام حرفهایی است که بارها میتوانستم بر زبان آورم اما باز هم آنها را در ذهن و قلبم دفن کردم.
من آموختهام تا بهجای عقدهگشایی و آزار دیگران، حرفهایم را قورت دهم تا دلی را نشکنم.