پاییز سوگلی فصول دیگر

دلم لک زده برای قدم زدن روی برگ‌های خشک پاییزی.

تا با هر قدمی که برمی‌دارم فقط یک آوا بشنوم:

«خِش خِش»

 

من عاشق پاییزم.

نه برای عاشقی کردن و قدم زدن در هوای دو نفره‌ی آن!

بلکه برای لذت بردن از طبیعتی که هر جای و مکانش یک رنگی دارد.

اصلا پاییز انگار نماینده‌ای از کل فصول است.

 

اوایلش را که نگاه کنی طراوت بهار و گرمای تابستان را توامان می‌بینی.

به اواسطش که می‌رسی پاییز را تمام و کمال درک می‌کنی.

به اواخرش که می‌رسی با دیدن برف‌های ناگهانی زمستان سرشار از انرژی می‌شوی.

 

گاهی با خود فکر می‌کنم خدا چقدر برای خلق این فصل زحمت کشیده است.

پاشیدن چندین رنگ در یک فصل قدرت زیادی می‌خواهد که قطعا او (خدا) دارد.

 

همیشه پاییز را سوگلی فصول دیگر می‌دانستم.

البته این حرفم را اینگونه معنا نکنید که سایر فصل‌ها را دوست ندارم.

از آن‌جایی که من متولد زمستان هستم، همیشه برای رسیدن آن لحظه‌شماری می‌کنم.

اما خب طبیعت پاییز برایم جذابیت دیگری دارد.

 

پ.ن:

امیدوارم که پاییز امسال با اتفاقات خوبش، برای همه انسان‌ها به‌یاد ماندنی شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *