قسمت مقولهی عجیبی است.
گاهی اتفاقاتی میافتد که دوستشان نداریم.
گاه مشکلاتی پیش میآید که پیشبینی نکردهایم.
گاهی افرادی وارد زندگیمان میشوند که فکرش را نمیکردیم.
گاهی آرزوهایی داریم که در آن لحظه دوست داریم محقق شوند مثلا ازدواج با شخصی که شیفتهاش هستیم یا قبول شدن در یک دانشگاه خاص و…
اما آن آرزوی ما به حقیقت تبدیل نمیشود.
ممکن است که همان زمان حس بدی داشته باشیم و ناراحت شویم اما سالها بعد شاید خدا را بابت اینکه آن زمان خواستهی ما را اجابت نکرده شکر کنیم.
ما از آینده بیخبریم و نمیدانیم چه چیزی موجب بهتر شدن زندگیمان در روزهای آتی میشود.
اما باید تحت هر شرایطی و به هر سختیای که هست به زندگی ادامه دهیم، به خدا ایمان داشته باشیم که او بد بندههایش را نمیخواهد.
برای هر رخدادی که برای ما پیش میآید قطعا او هوای ما و زندگیمان را دارد.
اگر امروز دچار مشکلات شدهایم حتما روزی میرسد که برای تمام شدن آن شاد شویم.
اگر امروز زندگیمان آنطور که توقع داشتهایم پیش نمیرود اندکی صبر کنیم تا به آنچه میخواهیم برسیم.
شاید خواستهی ما به نفع خودمان نیست که درست نمیشود.
یا شاید هم، اکنون زمان رسیدنش نیست.
همهچیز را به خدا بسپاریم و برای تحقق روزهای بهتر زندگیمان تلاش کنیم.
البته همیشه قرار نیست که این چیزها بُعد منفی داشته باشند.
قسمت، میتواند خیلی خوب هم باشد.
آنقدر ناگهانی همهچیز همچون تکههای پازل در کنار هم جفتوجور شود که باورمان نشود.
همیشه خوب و بد در کنار هم معنا پیدا میکنند.
تا روزهای سخت را سپری نکنیم شیرینی روزهای خوش را درک نخواهیم کرد.
امید در برابر ناامیدی معنا دارد، سیاه در کنار سفید.
پس اگر همیشه زندگی بر وفق مرادمان نبود اندکی تحمل کنیم تا روزهای خوب از راه برسند.