پارسال استاد کلانتری در کلاسهایشان فرمودند:
« برای سال پیشرو یک کلمه انتخاب کنید و هر وقت تونستید دربارهاش بنویسید.»
آن روز همگی ما یک کلمه را برگزیدیم و پیرامونش نوشتیم.
واژهی موردنظر من «آرامش» بود.
اکنون که چند ساعتی به پایان سال ۱۴۰۰ مانده است با خودم خلوت کردم و دریافتم آرامش تنها واژهای است که امسال در زندگیام نداشتهام.
از شروع سال روزهای سختی را تجربه کردم.
هر چه ماهها گذشتند سختیها بیشتر و بیشتر شد؛ در تابستان به اوجش رسید و از آن روز به بعد دیگر هیچگاه زندگی روی خوشش را نشانم نداد.
امسال میخواهم کلمهی دیگری را انتخاب کنم، «فراموشی»
فراموش کردنِ افرادی که با حرفهایشان قلبم را به درد آوردند.
از یاد بردنِ اتفاقاتی که باعث شد سکوت کنم درحالی که پر از جواب بودم.
فراموش کردنِ افرادی که به جای مرهم بر دلم زخم زدند.
نادیده گرفتنِ افرادی که هیچ درکی از حال دیگران ندارند و خدای ادعا هستند.
فراموش کردن انسانهای خودخواهی که از شرایط زندگی دیگران اطلاعی ندارند و بهراحتی آنها را قضاوت میکنند.
و…
امسال میخواهم با انتخاب این واژه، کلمهی سال قبل را نیز عملی کنم.
آرامش در قبال فراموشی تمام جنبههای آزاردهندهی زندگیام بدست خواهد آمد.