گاهیاوقات با انسانهایی مواجه میشوی که از کلماتشان مهر و محبت به عمق قلبت راه پیدا میکند.
و اما در مقابل افرادی هستند که هنوز دهان باز نکردهاند خشم، نفرت، حسادت و… را به وجودت انتقال میدهند.
کاش یک دستگاه کپی وجود داشت برای تکثیر از گروه اول.
اگر از اینگونه افراد در زندگیمان هزاران نفر هم وجود داشته باشند، باز هم کم است!
البته این دستهبندی در همینجا بهاتمام نمیرسد!
اینها؛ فقط دو سر این طیف هستند و خود زیرمجموعههایی دارند.
گروه بعدی که باید از آنها سخن بگویم افرادی هستند که ظاهر نسبتا خشک و سردی دارند، اما کافیاست که کمی با شما آشنا شوند.
وقتی که شناخت نسبی از طرف مقابلشان بدست میآورند، آن روی خود را نشان میدهند.
اینگونه افراد بسیار حامی دیگرانند و دلی از طلا دارند.
و اما گروه نهایی، اشخاصیاند که در ظاهر با همه جورند و خودشان را خدای مهربانی میدانند اما در واقع، پشت سر دیگران صفحه میگذارند.
در رویات طوری رفتار میکنند که با خودت میگویی:
«چقدر تو فرشته صفتی!»
در پس ذهنت تصویری از آنها میسازی ماورایی!
اما خدا نکند روزی حرفهایی بهگوشت برسد که همین اشخاص درموردت زدهاند.
بهکلی تمام تصوراتت نقش بر آب میشود و دیدت نسبت به آنها دستخوش تغییرات جدی!
کاش اگر از شخصی خوشمان نمیآید طوری رفتار نکنیم که شیفتهی او هستیم.
البته منظورم بیاحترامی هم نیست.
میتوانیم رفتاری خنثی داشته باشیم؛ که نه بد باشد و نه متضاد با تصویری که در فکر و قلبمان نسبت به دیگران داریم.
اینگونه دیگر تکلیف همه کاملا مشخص میشود.
کاش مهربان واقعی باشیم و برای دیگران فقط خوبی بخواهیم.
در اینصورت ما نیز از این چرخهی مهربانی بینصیب نخواهیم ماند.
بهقولی از هر دستی بدهی از همان دست پس خواهیگرفت.
با دیگران خوب باشیم تا دیگران هم با ما خوب تا کنند.