راز

راز حرف یا واقعه‌ای است که نمی‌شود با دیگران از آن حرفی زد.

نمی‌شود از وجود آن در کنج دلت سخن بگویی؛ زیرا بیان یک کلمه از آن نزد دیگران، مصادف است با برملا شدنش.

دیگر دست از سرت برنمی‌دارند تا آخر ماجرا را بفهمند.

نمی‌دانم چه‌زمانی می‌خواهیم بیاموزیم که به حریم شخصی یکدیگر احترام بگذاریم؟!!!!

اگر موضوعی باشد که طرف مقابل بخواهد به من بگوید قطعا خودش مقدمات حرف زدن را فراهم می‌کند.

نه اینکه زمانی خودش لام تا کام حرفی نمی‌زند من مدام از زیر زبانش حرف بکشم که ببینم در زندگی او چه می‌گذرد.

کنجکاوی و کندوکاو در زندگی دیگران زشت‌ترین رفتاری است که می‌شود از خود نشان داد.

نمی‌دانم چه اصراری داریم که از همه‌ی مسائل ریز و درشت زندگی دیگران مطلع شویم.

چه لزومی دارد که من پیش‌قدم شوم تا از راز او سردربیاورم؟

اینکه طرف به کسی علاقه دارد یا نه، حقوق ماهیانه‌ی او چقدر است چه تاثیری در زندگی ما دارد؟


 

خب و اما جمله‌کوتاه امروز:

  • راز؛ تا وقتی راز است که در کنج دلت باشد. وقتی بر زبانت جاری شد، آن را فاش شده بدان.

  • بر زبانت قفل بزن و رازهایت را در قلبت نگه‌دار؛ تا نقل مجلس دیگران نشوی.

  • هیچ‌گاه رازهای مهم زندگی‌تان را به دیگران نگویید. هیچ تضمینی نیست که دوست امروزت، دشمن فردایت نباشد.

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *