زندگی را بَهرِ کاری ساختند
هر کسی در حیاتش دیده است؛ زهر و عسل
تا به کِی خواهی نشست، زانو به غم؟
زندگی معنا شود در خندهات
زندگی جانِ دوباره میدهد
زندگی شیرین شود همچون عسل
گَر خوری با خربزه خواهد کُشَد
زندگی پیوند خورَد بر باورت
زندگی جانِ دوباره میدهد
زندگی را بَهرِ کاری ساختند
تا به کِی خواهی نشست، زانو به غم؟
6 پاسخ
آفرین شقایق همینطور ادامه بده
چشم گلم، ممنون از کامنت پر مهرت.
عالی بود شقایق جان بیصبرانه منتظر خواندن بقیه نوشتههایت هستم.
سپاس ریحانه جان.
ممنون که اومدی و در لابهلای دنیای من چرخیدی.
هوشمندانه از معنای زندگی گفتید.
و البته از لحاظ بصری هم شعر خوشزبانی بود
منتظر خودن شعر های بیشتری هستیم از شما
موفق باشید
سپاس، شما هم موفق باشید.