در زندگیِ همهی ما ممکن است اتفاقاتی رخ دهد که حالمان را بد کند.
این عوامل میتواند انرژیمان را تعدیل کند تا دیگر نتوانیم به کارهای موردعلاقهمان برسیم.
مشکلات چنان فکرمان را درگیر میکنند که قدرت انجام هیچکاری را نخواهیم داشت.
حتی هنگام غذا خوردن یا سایر فعالیتهای روزمره، به یک نقطه خیره میشویم و در عالم دیگری سیر میکنیم.
در اینگونه مواقع اطرافیانمان با تعجب نگاهمان میکنند و میگویند:
«کجایی؟؟؟؟ ولش کن، یا خودش میاد یا نامهش!!!»
و بعد با خندیدن به حال و روز اسفناکمان؛ حسابی از خجالت ما درمیآیند.
گاهی اوقات ممکن است فرد یا افرادی باعث ناراحتی و آزارمان شوند.
در این مواقع برای حفظ انرژی و کنترل حالمان؛ چارهای نداریم تا برای خود چندین کار بتراشیم بلکه دیگر به آن موضوع فکر نکنیم.
نمیدانم این اتفاق را تجربه کردهاید یا نه؟
من خودم بهشخصه سعی میکنم که درصورت فکر نکردن به آن موضوع، برای خودم پاداشی درنظر بگیرم.
بدینگونه بیشتر میتوانم ذهنم را مدیریت کنم.
این که برای موضوعی مدتی ناراحت شویم و غصه بخوریم طبیعیترین رفتار انسان است.
اما واقعا اگر تمام زندگی را تعطیل کنیم و بنشینیم به آن معضل فکر کنیم؛ این احمقانهترین کار ممکن است.
گاهی باید روی اسم بعضی از آدمها که آمدهاند تا کاری کنند که باعث نابودی ما شوند، خط پررنگی بکشیم و آنها را کنار بگذاریم.
برای آرامش خودمان گاهی باید بهکارهایی دست بزنیم تا نگذاریم دیگران آزارمان دهند.
بهتر نیست بیاموزیم امروزمان را طوری بگذرانیم که فردا شرمندهی خودمان نشویم؟
نظر شما چیست؟؟