مرگ

مرگ روح یک فرد ممکن است سال‌ها قبل از مرگ جسمش اتفاق بیوفتد.

گاهی با شنیدن یک حرف نادرست از جانب دیگران یا دیدن یک رفتار توهین‌آمیز یا هزاران دلیل دیگر.

گاهی انسان‌ها با فراموش شدن، هر ثانیه مرگشان را به چشم می‌بینند.

بی‌توجهی از جانب افرادی که دوستشان داریم برایمان مثل این می‌ماند که با هر حرفی یا عملی خلاف قوانین ما در زندگی‌مان، چاقویی زهرآلود به دستشان دهیم تا آن را درون قبلمان فرو ‌کنند.

از دستشان شاکی می‌شویم؛ در ذهنمان خود را شماتت می‌کنیم که چرا انقدر راحت اجازه دخالت به آن‌ها را می‌دهیم؟

اما درعین حال ناراحت می‌شویم که از آن‌ها رنجیده‌ایم.

گاهی در لحظه هم از آن‌ها متنفر می‌شویم و هم دوستشان داریم.

یک تناقض عجیب بین مغز و قلب شکل می‌گیرد.

مغز می‌گوید از خودت دفاع کن و بیش از این اجازه نده که در کارهایت دخالت کنند؛ قلب می‌گوید ساکت باش آن‌ها خوبی‌ات را می‌خواهند.

در این میان تو می‌مانی با دو فرمان متفاوت!

انتخاب آن با ماست که فرمان کدام را در نهایت گوش کنیم، فرمانِ مغزِ عاقل یا فرمان ِقلبِ عاشق؟!!!!

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *