معجزه‌ی موسیقی

گوش کردن به موسیقی همیشه حالم را خوب می‌کند.

مهم نیست که در چه شرایطی باشم.

شاد و سرحال باشم یا غمگین و محزون؟!

به تناسب با احوالات درونی‌ام آهنگی انتخاب می‌کنم.

اگر سرحال و خجسته باشم آهنگی ریتم‌دار گوش می‌دهم.

اگر هم حال روحی‌ام چندان مساعد نباشد با گوش دادن به آهنگی ملایم در خودم غرق می‌شوم.

گاها پیش آمده که یک موزیکی آنقدر به‌دلم نشسته که آن را روی تکرار مداوم بگذارم.

گاهی‌اوقات با خواننده زمزمه می‌کنم و گاهی‌وقت‌ها هم ممکن است چند قطره اشک مهمان گونه‌هایم شود.

ممکن است گاهی‌اوقات متن آهنگ آنقدر برایم دلنشین باشد که با خودم بگویم:

هر آنچه حرف دلم بود، ترانه‌سرا به بهترین شکل آن را بیان کرده است.

با موسیقی می‌شود زندگی کرد.

در هر شرایطی که باشی با گوش دادن به موسیقی، می‌توانی متناسب با احوالات درونی‌ات روحت را ارضا کنی.

من حتی هنگام نوشتن نیز موسیقی بدون‌کلام می‌گذارم.

نوشتن در حین گوش دادن به موسیقی عالمی دارد.

ایده‌هایی به ذهنم می‌رسد که شاید بدون موزیک ۱۰۰ سال دیگر هم راه به مغزم پیدا نمی‌کرد.

موسیقی جزء جدایی‌ناپذیر زندگی من است.

وقتی لپ‌تاپم را روشن می‌کنم حس می‌کنم اگر موزیک نگذارم از دستم ناراحت می‌شود!

پس برای شادی آن هم که شده باید این کار را عملی کنم.

 


 

جمله‌کوتاه:

موسیقی برای روح هم‌چون اکسیژن است برای ریه!

2 پاسخ

  1. موسیقی… موسیقی و باز موسیقی… تنها محرکه‌ای که موجب می‌شود دیوانه‌وار بنویسم… . سرم را بر روی کیبورد خم کرده و تا خود صبح بنویسم.
    انگار که انرژی و انگیزه‌ام را برای نوشتن بیدار می‌کند. انگار که هزاران حرف داشته باشد. هزاران فکر و هزاران واژه.
    اصلا مگر می‌شود بدون موسیقی نوشت؟
    شقایق جان با اجازت لینک نوشته خودم رو در رابطه با موسیقی تقدیمت می‌کنم:
    https://www.mohadesehzarifian.ir/در-ستایش-موسیقی-حماسی/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *