گاهی باید زندگیمان را پاکسازی کنیم.
گاهی باید بیاموزیم که رفتن بعضیها از ماندنشان بهتر و کاربردیتر است.
گاهی باید اجازه دهیم دیگران با بهانه یا بدون بهانه از زندگیمان برود.
گاهی باید اجازه دهیم تا هر کس که ماندن نیاموخته است برود، تا آرامش به زندگیمان بازگردد.
گاهی باید آنقدر خودمان را دوست داشته باشیم که با رفتن یک نفر آب از آب تکان نخورد.
گاهی باید بگوییم او که رفت لیاقت من را نداشت.
تا چهزمانی بنشینیم و برای رفتن کسانی غصه بخوریم که محبت را متوجه نمیشوند؟!
گاهی باید قبول کنیم که هر فردی میتواند برای زندگیاش تصمیم بگیرد.
نه کسی با اصرار ما میماند و نه کسی میرود.
اگر طرفِ مقابل رفتن را انتخاب کرد که سفرش به سلامت؛ اگر هم ماندنی شد خوشبحال خودش.
برخی از آدمها با رفتنشان به تو خواهند آموخت که زندگی جدیدی برای خودت بسازی.
قویتر از قبل شوی.
کمی سنجیدهتر رفتار کنی.
تصمیمات عاقلانهتری بگیری.
هر کسی با آمدنش میتواند درسهایی به ما دهد که اگر نمیآمد شاید هیچگاه متوجه معنای واقعی زندگی نمیشدیم.
بودن بعضیها در زندگیات، عذابی است که هر ثانیه باید آن را تحمل کنی.
اما با رفتن آن فرد بیشک؛ خوشبختی به تو رو میکند.
زندگی دیگری را تجربه خواهیکرد.
حال و هوای دیگری را.
رفتنی بهانهی رفتنش را پیدا میکند و ماندنی بهانهی ماندن.
پس چه بهتر که اگر او عزم سفر کرد، خودمان در را بهرویش ببندیم و به زندگی جدیدی قدم بگذاریم.
جملهکوتاه:
برخی از آدمها با رفتنشان، فرصت زندگی دوبارهای به تو میدهند.