
اجداد و نیاکان ابدی میشوند
یکی یکی دارند پر میکشند و به دنیای دیگر کوچ میکنند. نویسندگان و شاعران معاصر را میگویم. بعد از فوت کردن ناباورانهی هوشنگ ابتهاج، در
یکی یکی دارند پر میکشند و به دنیای دیگر کوچ میکنند. نویسندگان و شاعران معاصر را میگویم. بعد از فوت کردن ناباورانهی هوشنگ ابتهاج، در
«تولدت مبارک» سایتم را میگویم! آخر میدانید امروز دومین تولد این سایت است. سایتی که دو سال پیش؛ با شوق و ذوقی وصفنشدنی، روبهراهش کردم.
گاهی قول دادن به یک فرد میتواند شروع جدیدی در زندگی ما باشد. امروز با قولی که به یک نفر دادم، میخواهم دوباره از جا
روی تخت، در کنار جسم سرد مادربزرگش نشسته بود. دستان سرد پیرزن را در دست گرفت و به لبانش نزدیک کرد. بیوقفه بر روی دستان
بعضی از آدمها چنان در زندگیات نقش اساسی و محوری دارند که بعد از رفتنشان، احساس پوچی میکنی. کاملا نگاهت به زندگی و انسانها
دردی درون سینه دارم که تا مغز استخوانهایم را میسوزاند. دیگر حوصلهی هیچ کاری را ندارم. نه قلم به دست میگیرم. نه تمرکزی برای کتاب
از وقتی سروکلهی این اژدهای بد شکل و قیافه، در وجودت نمایان شد زندگیام کامل از جریان افتاد. از همان روزی که شنیدم سرطان در
چند وقتی است که آدمهای اطرافم را نمیشناسم. من حس کسی را دارم که در دنیایی، غریب و تنها رها شده است. نمیدانم چه اتفاقی
اغلب اوقات نمیدانیم که خوشبختیم… درحالی که هستیم. زمانی متوجه میشویم که دیگر اثری از آن حال خوش نمیبینیم. آنوقت غصهی روزهای رفتهای را میخوریم
گاهی روزها هر کاری میکنی انگار آن روز، روز تو نمیشود. امروز از همان روزها بود برایم. صبح که از خواب بیدار شدم به خودم
بیایید اندکی برای حال خوب خود تلاش کنیم. برای لحظاتی بیخیال مشکلات زندگی شویم و تا قهوهمان یخ نکرده از نوشیدنش لذت ببریم. زندگی همچون