یکی از سخت‌ترین کارهای دنیا گوش کردن به حرف‌هایی است که می‌دانی هیچ ارتباطی با حقیقت ندارد. گوینده تمام سعی‌اش را می‌کند که یک قطار

چند وقتی هست که نوشتن را خیلی جدی آغاز کرده‌ام. همه‌ی ساعات شبانه‌روزم را وقف نوشتن کرده‌ام. صبح که چشمانم را باز می‌کنم قبل از

گذشته‌ای را که پشت سر گذاشتی چیزی نیست که مدام بشینی و به آن فکر کنی. گذشته با همه‌ی خوبی‌ها و بدی‌هایش سپری شد و

بانو جان روزت مبارک. زندگی در جامعه‌ای که به زن نگاه ابزاری دارد سخت است. در آگهی‌های تلویزیونی از زن برای هر نوع تبلیغی از

هر آنچه امروز بکاریم، فردا همان را برداشت خواهیم کرد. اگر امروز تلاش کردیم برای رسیدن به اهداف‌مان، فردا نتیجه‌ی آن را خواهیم دید. حال

ما ایرانی‌ها انسان‌های عجیبی هستیم. همیشه شور همه چیز را درمی‌آوریم. به دیگران آنقدر احترام می‌گذاریم که پیش خودشان ما را احمق می‌پندارند. آنقدر درمقابل

خیلی از نویسندگانِ مشهور در میانسالی به فکر نوشتن افتاده‌اند. اکثر آن‌ها در مشاغل مختلف مشغول به‌کار بوده‌اند ولی شاید جای خالی نوشتن را همیشه

هر انسانی باید آنطور که دوست دارد زندگی کند. آنطور که می‌پسندد لباس بپوشد. غذایی را که دوست دارد بخورد. نوشیدنی مورد علاقه‌اش را بنوشد.

برای موفق شدن هیچ راهی نداری؛ مگر آن که راه‌هایی را که مانع موفقیتت هستند بشناسی. با شناخت عواملی که می‌دانی نمی‌گذارند به اهدافت برسی

بعضی از مردم گاهی به‌جای خوشحال شدن از پیشرفت دیگران؛ در صدد آن هستند که جلوی موفقیت یکدیگر را بگیرند. وقتی فردی کاری را انجام

راز حرف یا واقعه‌ای است که نمی‌شود با دیگران از آن حرفی زد. نمی‌شود از وجود آن در کنج دلت سخن بگویی؛ زیرا بیان یک

من متولد اولین ماه زمستانم. دختری از جنس برف؛ که با دیدن بی‌مهری افراد مهم زندگی‌ام از درون آب می‌شود. ممکن است در ظاهرم اتفاق