
خلوت و همت مجدد
در طول زندگی نیازهای انسان ممکن است بارها دستخوش تغییرات شود. مثلا شاید امروز شخصی تمام نیازش داشتن سقفی بالای سرش باشد. یا نیاز دیگری

اگر حرف نزنی کسی نمیگوید لالی!
گاهی تحمل بعضی آدمها سختترین کار دنیا میشود. در اینگونه مواقع بهتر است برای آرامش خودت سکوت کنی. یا خودت را کلا بزنی به کوچهی

واسه خدا کاری نداره
وقتی داشتم بهدنبال عکسی میگشتم تا درمورد آن بنویسم، چشمم به این تصویر افتاد. «یادت باشه هرچقدر هم سخت باشه، واسه خدا کاری نداره.»

خاطرات
خاطره یعنی هر جایی بروی و هر کاری انجام دهی، او را ببینی. خاطره یعنی وقتی شروع به حرف زدن میکنی طوری از او سخن

روزهی سکوت
روزهی سکوت گرفتهام. سکوتی که هیچکس نمیتواند معنایش کند. سکوتی از جنس کلافگی سکوتی مالامال از بلاتکلیفی سکوتی از قضاوتهای بیاساس آدمها سکوتی از گرگصفتانی

بازی روزگار
با شنیدن یک خبر ناگهانی، چنان شوکه شدم که دیگر حتی توان برداشتن یک قلم را هم ندارم. منی که صبح و ظهر و شب

دنیای بیرحم
بعضی از آدمها چنان در زندگیات نقش اساسی و محوری دارند که بعد از رفتنشان، احساس پوچی میکنی. کاملا نگاهت به زندگی و انسانها

مرگِ روح
دردی درون سینه دارم که تا مغز استخوانهایم را میسوزاند. دیگر حوصلهی هیچ کاری را ندارم. نه قلم به دست میگیرم. نه تمرکزی برای کتاب

کابوس همیشگی من
از وقتی سروکلهی این اژدهای بد شکل و قیافه، در وجودت نمایان شد زندگیام کامل از جریان افتاد. از همان روزی که شنیدم سرطان در
آخرین دیدگاهها